به گزارش نمایندگان ما، علی خضریان نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در مجلس شورای اسلامی ظهر چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در مراسمی با عنوان «دانشجو، امید کشور» که به مناسبت گرامیداشت روز دانشجو در سالن همایشهای رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد، با بیان اینکه «۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ نتیجه بستر اجتماعی است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد همان سال رقم خورد»، اظهار کرد: کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ به عنوان کودتایی پیروز توانست دولت وقت را سرنگون کند و دولتی جدید بر سر کار بیاید؛ بنابراین این حرف که در آن سال عدهای چوب به دست و بد کاره دست به کودتا زدند موضوع صحیحی نیست؛ در واقع حتماً یک بدنه اجتماعی هواداری وجود داشت، دلارهای آمریکایی هم بود و زنان بدکاره و مردان چوب به دست هم بودند، اما بستر اجتماعی هم وجود داشت.
وی ادامه داد: گرچه این جریان هواداران اقلیتی داشتند اما سکوت اکثریت جامعه موجب رقم خوردن این کودتا شد و سکوت اکثریت باعث شد که اقلیت هوادار بتواند مهمترین منافع ملی ایران از لحاظ اقتصادی و معیشتی یعنی ملی شدن صنعت نفت را با شکست مواجه کنند. اکثریت از ترس جان و مال و آبرویشان به سمت عدم کنش اجتماعی رفتند و کودتا پیروز شد و جنبش ملی شدن صنعت نفت زمین خورد. حتی افرادی در دولت مردمی مصدق بودند که با کودتا همراهی کردند.
این نماینده مجلس تاکید کرد: باورکردنی نیست که ایرانیهایی بودند در آن روزگار که علیه معیشت جامعه، اقتصاد ایران و توسعه ایران اقدام کنند؛ این موضوع را همین روزهای اخیر دیدیم؛ باور کردنی نبود که کسی از پیروی تیم ملی فوتبال ایران در کام جهانی ناراحت شود اما دیدیم که چنین افرادی وجود دارند. بنابراین پدیده بی وطنی مرتبط به سال ۱۴۰۱ نیست؛ آن زمان مسألهی فوتبال مطرح نبود که گذرا باشد؛ بلکه ملی شدن صنعت نفت که سرنوشت اقتصادی ایران بود، مطرح بود.
خضریان با تاکید بر اینکه جنبش دانشجویی به معنای واقعی پیشرو بود و فضا را شکستند، گفت: در کنار وضعیت اجتماعی اقلیت هوادار در سال ۱۳۳۲ و البته منسجم و یک اکثریت ما منسجم که سکوت و انفعال آنها باعث زمین خوردن دولت مصدق شد، فهم غلطی از فهم اجتماعی در بین کارگزاران و مسئولان وقت رژیم پهلوی نسبت به جامعه وجود داشت که باعث رخ دادن اتفاقات بعدی شد.
وی با مقایسه فضای انتشار اخبار در سال ۱۳۳۲ و امروز عنوان کرد: الان رسانههای رسمی عموماً همه اخبار جامعه را پوشش خبری نمیدهند بلکه بر اساس سیاستگذاریهای خود اخبار رسمی را پوشش خبری میدهند و مردم اخبار را از طریق میکرو رسانهها یعنی فضای مجازی پیگیری میکنند، اما در زمان سال ۱۳۳۲ فقط رسانههای رسمی وجود داشتند و سیاستمداران وقت کشور به دلیل فهم غلطی که از فضای اجتماع داشتند، اخباری را منتشر میکردند که فکر میکردند مردم از شنیدن آن خوشحال میشوند. آن روزگار رسانهها اخباری را منتشر میکرند که رژیم شاه فکر میکرد جامعه هم خوشحال میشود اما بالعکس، انتشار این اخبار دانشگاهها را متشنج میکرد.
این نماینده مجلس افزود: مثلاً آنها فکر میکردند که درست است که ملی شدن صنعت نفت زمین خورده اما میشود تحت پوشش ارتباط با غرب و دریافت کمکهای و دلارهای غربی به ویژه آمریکا جامعه را نسبت به شکست ملی شدن صنعت نفت التیام داد بنابراین صدور چک چهار و نیم میلیون دلاری وزارت خارجه آمریکا برای کمک به صنعت نفت ایران خبری بود که رادیوی ملی ایران مخابره کرد و فرض آنها بر این بود که این خبر میتواند موضوع زمین خوردن صنعت نفت ایران را پوشش دهد. خبر ورود معاون رئیس جمهوری آمریکا به ایران خبری است که از چند وقت قبل از ۱۸ آذر مخابره میشود؛ آنها فکر میکردند که انتشار این خبر برای جامعه خوب است. بعد با افتخار اعلام کردند که نه تنها نیکسون به تهران میآید بلکه او را به دانشگاه دعوت میکنیم و به او مدرک دکترای افتخاری میدهیم و در فهمی غلط فکر میکردند که از اینکه دست معاون رئیس جمهوری آمریکا به مدرک دانشگاه تهران میخورد، دانشجویان دانشگاه تهران خوشحال میشوند.
خضریان ادامه داد: آنها فکر میکردند که اقلیت هوادار با دوپینگ رسانههای خارجی نظیر بی بی سی عقبه اجتماعیشان شده بودند، کم کم این خود فریبی برایشان ایجاد شده بود که واقعاً در اکثریت هستند و فکر نمیکردند که این جنس اخبار بی وطنی نتواند جامعه را خوشحال کند؛ این همان ریسکی بود که جریان بی وطن در سال ۱۴۰۱ انجام داد؛ برداشت این جریان امسال این بود که اکثریت هستند و میتوانند در کل درستترین حالت های مهمترین اتفاقات ملی را به تمسخر بگیریم و جامعه هم با ما همراهی میکند؛ چون اتفاقاً این بار رسانه به کمک آمده بود، این رسانه توهم اجتماعی را برای جریان بی وطن ایجاد کرد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه «وقتی ارتش مسلح وارد دانشگاه تهران شد، تجمعی وجود نداشت»، تاکید کرد: دانشجویان از ۱۶ مهر سال ۳۲ تا ۱۶ آذر در واکنش به اخبار منتشر شده مکرراً اعتراض کردند و اصلاً روز ۱۶ آذر تجمع نکردند اما چون رژیم میدانست ۱۸ آذر نیکسون قرار است بیاید و باید این اعتراضات را در جایی خفه کند، آمد از جریان ملیگرای دانشجو در دانشگاه تهران انتقامی بگیرد تا آنها دیگر اعتراضات خود را ادامه ندهند.
خضریان تاکید کرد: اتفاق دانشگاه تهران باعث شد که رژیم متوجه شود که خود بزرگ بینی جریان بی وطن غلط بود، اظهار کرد: درس ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در طول این بازه زمانی تاریخ این بود که بعد از ۲۸ مرداد کسی جرات اینکه به روی جریان اقلیت خود بزرگ بین بیاورد که اقلیت هستند را پیدا نکرد تا وقتی که خون ۳ شهید در دانشکده فنی تهران روی زمین ریخت و از آن جریان بود که مسیر افول رژیم آغاز شد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در بخش پرسش و پاسخ این نشست، در واکنش به اظهارات یکی از دانشجویان درباره رد اعتبارنامه یکی از نمایندگان مجلس در ابتدای کار مجلس یازدهم گفت: این اقدام یک فرآیند قانونی بود که براساس رأی گیری انجام شد؛ بنده به همراه چند تن از نمایندگان محترم نسبت به اعتبارنامه آقای غلامرضا تاجگردون اعتراض کردیم و این هم براساس قانون بود.
وی ادامه داد: شاید در ادوار گذشته و مختلف مجلس خیلی سابقه نداشت که اعتراض به اعتبارنامه یک نماینده اثرگذار واقع شود. من استدلال خود را در روز اعتراض عرض کردم که ما نسبت به عملکرد ایشان با استفاده از ظرفیت ریاست کمیسیون برنامه و بودجه و کمیسیون تلفیق بودجه صورت گرفته بود، به همراه چند تن از نمایندگان اعتراض کردیم و در این رابطه هم رأی گرفته شد. این اتفاقی که رقم خورد یک رویه است، شاید در آینده برای بنده هم اتفاق بیفتد؛ کسی از آینده خبر ندارد اما رویه را نباید کنار بگذاریم. من اگر ۱۰ بار دیگر به آن روز برگردم باز هم همان اقدام را تکرار خواهم کرد.
این نماینده مجلس در ادامه در واکنش به دانشجویی که اظهاراتی درباره اعتراضات اخیر در کشور گفت: موضوع اعتراضات و اینکه گوش شنوا در مقابل اعتراضات احساس نمیشود یا کمتر ملموس است، حرف درستی است، اما حتماً باید در جامعه باید به گونهای عمل شود که اعتراض بتواند مطرح و پیگیری شود. ما در جامعه شناسی سیاسی با این مبحث مواجه هستیم که اعتراض چند مسأله را ترکیب کرده و گره میزند درحالی که ما باید در اعتراض به سمت مسأله محور شدن برویم. اگر به این جهت حرکت کنیم و یک نظام مسائل را تشکیل دهیم، میتوانیم به سمت حل آن حرکت کنیم.
خضریان عنوان کرد: ما در بُعد حکمرانی نقایصی داریم و این در شرایطی است که ما بعد از یک دوره ۲۵۰۰ ساله سلطنتی حدودا چهل و اندی سال است که داریم درکنار هم مردمسالاری دینی را تجربه میکنیم. قطعا این مردمسالاری دینی در جایگاه مناسب و مطلوب خود قرار نگرفته است. اما اینکه ما در این سالها رشد نداشتهایم؟ حتماً داشتیم.
وی اظهار کرد: ما حتما نسبت به دهه هفتاد و هشتاد پیشرفت های ملموسی در این زمینه های اجتماعی داشتیم، در دهه هفتاد ما شعاری در نماز جمعه ها داشتیم که «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است/مخالف رهبری دشمن پیغمبر است»؛ یعنی چنین باوری در ذهنیت اجتماعی وجود داشت؛ اما اکنون به نقطهای رسیدهایم که کسی از بدنه مذهبی جامعه فکر نمیکند مخالفت با خاتمی، احمدینژاد یا رییسی به معنی مخالفت با رهبری است یا مثلاً مخالفت با رهبری در یک موضوع به معنی دشمن پیامبر بودن است.
این نماینده مجلس افزود: در دهه هشتاد این ذهنیت در بچههای بسیج وجود داشت که ما که انقلابی هستیم اگر جایی در کار نظام اشکالی دیدیم نباید انتقاد کنیم چون باعث تضعیف نظام میشود، این گفتمان به عنوان گفتمان توجیهگرا شناخته شد. در مقابل این جریان یک جریان دیگری با تحلیل غلط در همان دوران شکل گرفت که مثلاً من با رییس دانشگاه مخالفم که منصوب وزیر علوم و او منصوب رییسجمهور است و او هم یک مسئول نظام اسلامی است پس من با اصل اسلام مساله دارم. این گفتمان تحت عنوان گفتمان ساختارشکن مطرح شد که تندرویهایی در فعالیت خود داشت و از جمله این رفتارها این بود که این جریان اعتراض را در انحصار خود میدید و با حضور بچه مذهبی ها در اعتراضات صنفی خود مخالفت و برخورد میکرد.
خضریان ادامه داد: در اثر پیش رفتن و پختگی این جریانها یک جریانی در فضای دانشجویی ایجاد شد که تفاوت میان حاکمیت و حکومت را به رسمیت شناخت، یعنی جریانی در جنبش دانشجویی شکل گرفت که به حاکمان یعنی وزیر و نماینده و دولت انتقاد داشت و دارد اما با حکومت مخالفت نداشتند. آن دو جریان دهه هفتاد سرنوشت خوبی نداشتند، بخش توجیهگرا خودشان خسته شدند و بعدها انتقادات شأن افزایش پیدا کرد و بخش ساختارشکن به اپوزیسیون پیوستند.
وی تصریح کرد: اگر جنبش دانشجویی پختگی خود را حفظ کند حتماً شنیده خواهد شد، البته ما حتماً در بحث جنبش دانشجویی مدعی هستیم و خود را دلسوز میدانیم تا به حفظ عقلانیت و پختگی جنبش دانشجویی کمک کنیم و حتما در مقابل اقلیت پر سروصدا خواهیم ایستاد که مانع از مصادره جنبش دانشجویی و انحراف آن شویم.
در ادامه این نشست، دانشجویی طی اظهاراتی گفت: من طرفدار تیم ملی فوتبال هستم و با افتخار میگویم که از برد تیم خوشحال شدم و از باخت آن ناراحت شدم اما همانطور که شهدا حاکمیتی نیستند این مسأله نیز حاکمیتی نیست حتی حاج قاسم سلیمانی هم حاکمیتی نبود، خضریان در پاسخ به این دانشجو تاکید کرد در علوم انسانی مرگ مولف داریم اما جعل مولف نداریم؛ حاج قاسم را نمیتوان از جمهوری اسلامی جدا کرد و ایشان نیز جمله معروفی دارد که «جمهوری اسلامی حرم است».
خضریان همچنین در پاسخ به پرسش دانشجویی درباره طرح شفافیت و شعار نمایندگان تهران در این زمینه با تاکید بر اینکه این طرح در آخرین مرحله تبدیل به قانون است گفت: اینکه گفته می شود شعار تمامی نمایندگان مجلس انقلابی مسئله شفافیت آراء بود دقیق نیست در مجلس از شهرها و استانهای مختلفی نمایندگان انتخاب شده اند و اینکه شعار بخشی از نمایندگان فهرست انقلابی را نمی توان به کل مجلس تعمیم داد اما من به شخصه علیرغم این که در زمان انتخابات این شعار را مطرح نکردم اما همین الان در سایت شخصی بنده تمامی آراء من منتشر شده و در دسترس مردم قرار دارد.
وی ادامه داد: در بحث شفافیت آراء هم وقتی دوستان در مجلس تصمیم گرفتند این طرح ها را با طرح دیگری ادغام کرده و آن را به شفافیت قوای سه گانه تبدیل کنند که ما نسبت به آن ایراداتی داشتیم با این حال طرح مصوب شد و به شورای نگهبان رفت و در این شورا نسبت به آن ایراداتی مطرح شد که به صحن برگشت و با رفع ایرادات و تاکید مجلس در یک مسئله بار دیگر به شورای نگهبان رفت و در نهایت تصمیم گیری نهایی پیرامون آن تک ایراد شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شد. در واقع اینکه تمامی مراحل تصویب و تبدیل شدن به قانون را طی کرده و اکنون در مرحله اعلام نظر مجمع تشخیص مصلحت است؛ موضوع این ایراد و اختلاف نظر نیز اصرار مجلس برای شفاف شدن مذاکرات و آراء مجمع تشخیص در زمان بررسی موارد اختلافی میان مجلس و شورای نگهبان است.
این نماینده مجلس در پایان در پاسخ به پرسش دانشجویی درباره شکایت از مسئولان سابق در کمیسیون اصل ۹۰ اظهار کرد: بحث شکایت از آقای روحانی در چند پرونده رسیدگی، جمع بندی و به دستگاه قضایی ارسال شده است و توسط این قوه در مرحله رسیدگی قرار دارد.
انتهای پیام
نظر شما