به گزارش نمایندگان ما، صادق عرب زاده حقوقدان و مدرس دانشگاه در یادداشتی به اصول و مبانی ضروری جرم انگاری با تاکید بر طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات خطرناک و دوچرخه سواری بانوان پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
مقدمه:
اخیراً تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی را با نام «طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک» تهیه و به مجلس ارائه داده اند و اعلام وصول نیز شده است. همچنین یکی از نمایندگان مجلس اعلام داشته است مجلس مستعد جرمانگاری دوچرخه سواری بانوان بوده و در صورت درخواست دستگاههای مربوط اقدام لازم صورت میپذیرد.
نظر به طرح این دو موضوع در رسانهها و گفتمانهای رسمی و غیررسمی کشور، ضرورت دارد جرم انگارهای احتمالی موارد مذکور و میزان مطابقت آن با اصول و مبانی پذیرفته شده، مورد واکاوی و بررسی واقع شود.
در نظامهای حقوقی پیشرفته، جرمانگاری از منطق خاصی تبعیت میکند. ملاحظه سوابق تقنینی قوانین کیفری ما بیانگر تبعیت نسبتاً قابل قبولی از این اصول است، لیکن گاهاً خلاف آن اقدام شده است. در نظام حقوقی ما بالغ بر ۱۸۵۰ عنوان مجرمانه برشمرده شده است که آمار نسبتاً بالایی است. نظر به اینکه با مجرمانه توصیف کردن یک رفتار، آزادی افراد تحت محدود میشود و نظر به اصل حداقلی و کمینه بودن حقوق کیفری، مقنن قبل از هرچیز بایستی به دنبال دلایل کیفری موجه باشد.
در تعریف جرمانگاری گفته شده است، فرایندی است که به موجب آن انجام یا عدم انجام رفتاری ضروری شناخته میشود. جرمانگاری شدیدترین مداخله در قلمرو آزادیهای شخصی محسوب شده و متضمن محدودیتها، گرفتاریها و هزینههایی بیش از سایر مداخلههای دولتی است. آنچه توسل به جرمانگاری را موجب است، ضرورتهایی است که حفظ آن دلمشغولی سیاستگذراران کیفری است. در تقابل با چنین ضرورتهایی، محدودیتهای جرم دانستن اعمال است.
اصول و مبانی ضروری جرمانگاری:
قانونگذاران، جرمانگاری و مداخلات کیفری را در چهارچوب مبانی آن توجیه می کنند. جرمانگاری هیچ رفتاری نمیتواند بدون مبنا باشد، و الا با اعمال محدودیت بدون دلیل بر رفتار افراد موجه خواهیم شد. فلاسفه حقوق کیفری معتقد هستند برای جرمانگاری، عبور یک رفتار از سه فیلتر ضروری است. اولین فیلتر ورود رفتار در حیطه اعمال ممنوعه، فیلتر اصول و مبانی جرمانگاری است. در این فیلتر باید رفتار مورد نظر براساس برخی مبانی نظری جرمانگاری در حیطه مداخله کیفری قرار گیرد. اصل بر آزادی فردی است و هر مداخلهای در حقوق و آزادیهای فردی باید مبتنی بر دلیل باشد. قانونگذار میبایست در زمان خارج کردن رفتاری از دایره آزادیهای فردی و وارد کردن آن در دایره جرم، اصول جرمانگاری را مورد توجه قرار دهد.
هرچند نظامهای مختلف حقوقی از اصول جرمانگاری واحدی تبعیت نمیکنند، لیکن ملاحظه و تحلیل دادههای کیفری نظامهای مختلف حقوقی بیانگر تبعیت آنها از اصول جرمانگاری چهارگانه زیان، پدرسالاری، اخلاقگرایی و کمالگرایی است. براساس اصل زیان، رفتارهایی را میتوان جرم توصیف کرد که باعث زیان به دیگران شود. براساس اصل پدرسالاری، علاوهبر رفتاریهای زیان بار به دیگران، رفتارهایی هم که باعث زیان به خود فرد هم می شود ممنوع است. نظریه پردازان اخلاقگرایی، موارد تجویز ممنوعیتها ار گسترش داده و رفتارهایی را هم که زیانبار نیستند اما موجب نقض ارزشهای اجتماعی میشوند را ممنوع اعلام میکنند. طرفداران اصل کمالگرایی پا را فراتر گذاشته و حتی رفتارهایی را که زیانبار و یا ناقض ارزشهای اجتماعی نیست ولی موجب محرومیت شخص از کسب ثواب و فضیلت میشود را جرمانگاری کنند. بانفوذترین اصل در نظام های حقوقی مختلف، اصل زیان یا همان اصل آسیب است که توانسته تا به امروز پویاتر از سایر اصول به حیات خود ادامه دهد. رد پای هرکدام از این اصول در قوانین کیفری ما ملاحظه میگردد که پرداختن به آن از حوصله این متن خارج است.
جرمشناسان و نظریهپردازان حقوق کیفری اصول متعددی را برای جرم توصیف کردن یک رفتار همواره مورد تأکید اعلام کردهاند. با ملاحظه تمامی این اصول بنیادین، میتوان گفت اصول زیر محل وفاق صاحبنظران است:
۱. غیراخلاقی بودن یک رفتار به تنهایی برای جرم رفتار توصیف کردن آن کافی نیست و رفتار باید آشکارا ضد اجتماعی باشد و از نظر اجتماعی مضر هم شناخته شود؛
۲. رفتار مورد نظر بایستی بالقوه یا بالفعل نسبت به دیگران یا حقوق اساسی آنها زیانآور باشد؛
۳. برطبق اصل ارزش کیفری، هیچ رفتاری نباید مجرمانه توصیف شود مگر اینکه آن قدر ضروری باشد که از آن طریق نظام عدالت کیفری بتواند ویژگی بازدارنده خود را حفظ کند و یا کسانی را که تهدید مستمر برای جامعه تلقی میشوند مشمول راهبرد سلب توان بزهکاری کند؛
۴. برطبق اصل ضرورت، وضع مجازات نیازمند توجیه ضرورت آن است. پذیرفتن آزادی انسان بهعنوان اصل موجب میشود تا خلاف اصل بودن اعمال محدودیت از طریق جرمانگاری و ضرورت توجیه آن احراز گردد. در نتیجه بار اثبات ضرورت جرمانگاری، بر عهده کسانی است که قصد محروم کردن آزادیهای افراد را دارند. اماره همیشه به نفع آزادی افراد است و هرگونه پیشروی کیفری در آزادی رفتار شهروندان، نیازمند دلایل قوی است و این دلایل باید آنقدر قوی باشند که بر مفسده ناشی از محدود کردن این حقوق و آزادیها چیرگی داشته باشد؛
۵. برطبق اصل کاربرد کمینه حقوق کیفری، در رویارویی با ناهنجاریهای اجتماعی، آخرین راهحل، جرمانگاری خواهد بود. به تعبیر دیگر، مجازات شری است که در آخرین گام باید به آن توسل جست. مجازات کارکردی صرفاً حمایت فردی و جانبی دارد و نه حمایت گسترده و همه جانبه از منافع، مصالح ارزشها. استفاده ابزاری از مجازاتها اقتدار حقوق کیفری را در هم میشکند و در مقابل اثرگذاری لازم را در القای ارزشهای مورد نظر مقنن نخواهد داشت. کارکرد هنجارساز مجازات را باید کنار گذاشت و برای هنجارسازی باید به شیوههای دیگری توسل جست. عنصر اعتدال الهامبخش آن است که قوه مقننه نبایستی در برابر هر رفتاری، که به ادعای خود خلاف هنجارهای عمومی است، اقدام به وضع ضمانت اجرای کیفری نماید.
۶. برطبق اصل به صرفه بودن جرمانگاری، باید سود و هزینههای جرمانگاری را سنجید و در این سنجش باید هزینههای بالقوه ناشی از جرمانگاری و به تبع آن برچسپزنی را لحاظ نمود و تنها در صورتی که منافع جرمانگاری آشکارا بر مضار آن بیشتر بود آن وقت مبادرت به جرمانگاری نمود. مقنن نباید به عنوان مخترع اقدم به خلق رفتارهای مجرمانه غیرضروری و هزینهساز کند؛
۷. برطبق اصل قابل اجرا و قابل ارزیابی بودن جرمانگاری، جرمانگاری باید قابل ارزیابی باشد تا بتوان با گذشت زمان منافع و مضار آن را ارزیابی نمود و در صورت اقتضا نسبت به تعدیل یا حذف آن از نظام حقوقی اقدام کرد.
آثار سوء نادیدهانگاری اصول و مبانی ضروری جرمانگاری:
افزایش حداکثری رضایتمندی شهروندان از طریق تضمین حقوق و آزادیهای اساسی آنان به منظور رسانیدن وضعیت جامعه به سرحد مطلوب، در گروه وضع قوانین متناسب با وضعیتهای موجود هر جامعه است. توسل به ابزارهای کیفری تنها زمانی مورد توصیه است که ارزشهای اساسی جامعه مورد تجاوز قرار گرفته و اقدامات پیشگیرانه و سایر ضمانت اجراهای غیرکافی ناکارآمد جلوه داده باشند. اصول بنیادین جرمانگاری امروزه در سطح بینالمللی مورد احترام اندیشمندان و صاحبنظران است. رعایت این اصول ضروری بوده و نادیدهانگاری آن، گرچه با ادعای ضرورت رعایت مصلحت باشد، آثار سوء زیادی به دنبال خواهد داشت. چنانچه قانون به گونهای وضع شود که مقبولیت و امکان اجرا در آن لحاظ نشود به مثابه آن است که عموم مردم را به نقض آن دعوت کردهایم.
قوه مقننه اگر بدون چهارچوب مقبول و مورد احترام و تنها براساس تمایل اقدام به مداخله کیفری نماید، متحمل انتقادات فراوانی خواهد شد. از جمله میتوان به مهمترین آن به شرح زیر اشاره کرد:
۱. منفی شدن افکار عمومی نسبت به مقنن؛ چرا که مقنن را مانع اصلی آزادی های مشروع خود میدانند؛
۲. احتمال ایجاد تبعیض در کشف تا اجرای مجازتها؛ چرا که برداشتها و تفسیرهای مقامات مختلف درگیر با یک جرم، متفاوت خواهد بود و این تفاوتها باعث تبعیض در برخورد با افراد از مرحله کشف تا مرحله اجرای مجازاتها خواهد شد؛
۳. بالارفتن پتانسیل جنایی در اجتماع و در نهایت تکمیل چرخه بازتولید جرم؛
۴. تغییر کارکرد نظام حقوقی به جای پیشگیری از وقوع جرم به کارخانه تولید جرم؛
۵. زیر سؤال رفتن کارکرد اخلاقی و ارزشی قوانین و ایجاد این احساس در شهروندان که کیفرگذاری صرفاً ابزاری برای ارزشسازی هنجارهای حاکمیت و قدرت نمایی اوست؛
۶. ناتوانی دستگاه قضایی در برخود با مجرمین جدید و زیر سؤال رفتن اقتدار حاکمیت قوانین کیفری و دستگاه قضایی و پلیسی؛
۷. بالارفتن هزینههای مختلف از سلب آزادی شهروندان گرفته تا هزینههای مادی کشف، تعقیب و ...؛
۸. زیر سؤال رفتن نهادهای مدنی و دیگر نهادها و سازمانهای فرهنگی مرتبط و ...؛
۹. افزایش رقم سیاه جرایم؛
جمع بندی:
محافظت از هنجارها و ارزشها لزوماً با جرمانگاری محقق نمیشود. جرمانگاری اگر بدون لحاظ مبانی آن باشد، علیالخصوص در نظام کیفری ما که با فربگی مواجه است، ناهنجاریهای بیشتری را تولید میکند. حقوق عمومی و آزادیهای مشروع شهروندان آنچنان مهم بوده که نویسندگان قانون اساسی آن را مورد تأکید قرار دادهاند، بهنحوی که در ذیل اصل نهم قانون اساسی مقرر شده است آزادیهای مشروع را هر چند با وضع قانون و مقررات و حتی به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور نمیشود سلب کرد. بنابراین نباید به نام صیانت از حقوق شهروندان دست به توصیف مجرمانه غیرضروری برخی رفتارهای نمود.
بنابر مراتب و با ملاحظه اصول و مبانی ضروری جرمانگاری، آنچه در برخی طرحهای مجلس از جمله «طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک» یا در گفتمان برخی نمایندگان مطرح میشود، از جمله «دوچرخه سواری بانوان»، بهنظر میرسد با حدود و کیفیتی که اعلام شده است مخالف با اصول و مبانی ضروری جرمانگاری و آزادیهای مشروع است.
وضع قوانین و مقررات لازم در خصوص حیوانات مضر و خطرناک امری ضروری است. کما اینکه مقنن در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در ماده ۵۲۲ مقرر داشته: «متصرف هر حیوانی که از حمله آن آگاه است باید آن را حفظ نماید و اگر در اثر تقصیر او، حیوان مزبور به دیگری صدمه وارد سازد، ضامن است ولی اگر از احتمال حمله حیوان آگاه نبوده و عدم آگاهی ناشی از تقصیر او نباشد، ضامن نیست»، اما باید توجه داشت نباید هرگونه اقدامی در خصوص مطلق حیوانات مجرمانه توصیف شود بلکه در مجرمانه توصیف رفتار کردن اقدامات مورد نظر، با اصول جرمانگاری، به شرحی که ذکر آن رفت، توجه نماییم.
اگر هدف از طرح صیانت از مردم در برابر حیوانات خطرناک باشد، هدف تا حدود زیادی در ماده قانونی پیشگفته برآورده شده است. بنابراین نباید بدون ضرورت، اقدام به توسعه رفتارهای مجرمانه نمود. بهعنوان مثال، در نتیجه تصویب این طرح، چنانچه راننده تاکسی اقدام به سوار کردن فردی نماید که حامل خرگوش یا لاکپشت است، برطبق ماده ۶۸۸ مکرر ۴ این طرح، ضمن اینکه مالک یا حامل خرگوش یا لاکپشت به جزای نقدی ده الی سی برابر حداقل حقوق کارگری محکوم میشود و خرگوش یا لاکپشت نیز ضبط میگردد، راننده تاکسی هم به همین جزای نقدی محکوم و تاکسی وی نیز به مدت سه ماه توسط پلیس توقیف خواهد شد. حال آیا چنین برخورد کیفری با مالک یا حامل خرگوش یا لاکپشت و راننده تاکسی با اصول مذکور قابل توجیه است؟ آیا چنین اقدامی، تبعات و آثار سوء مذکور را به همراه نخواهد داشت؟ یا کسی که در منزل خود اقدام به نگهداری گربه یا لاکپشت یا خرگوش نموده است و تمامی موارد بهداشتی را نیز مراعات نماید مستحق چنین مجازاتی است؟ آیا میتوان این حیوانات را مضر و خطرناک توصیف کرد؟ و سؤالات دیگر.
ضابطهمند نمودن واردات، تولید، تکثیر، پرورش، خرید و فروش، حمل و نقل و گردانیدن حیوانات امری است ضروری لیکن این ضرورت این موضوع به معنی جرمانگاری مطلق امر در مورد مطلق حیوانات، به شرحی که در طرح مذکور آمده است نیست بلکه باید با شیوههای دیگری به مهار آن پرداخت؛ از جمله الزام دارندگان حیوانات به تبعیت از مقررات خاصی از قبیل داشتن قفسه یا ساک مخصوص حمل، پروانه سلامت، کیسه مخصوص دفع فضولات و امکان ممنوعه برای تردد.
جرمانگاری دوچرخهسواری بانوان نیز با اصول و مبانی ضروری جرمانگاری سازگار نیست و این ناسازگاری، به رخداد آثار سوء مورد اشاره خواهد انجامید. نیمی از جامعه را بانوان تشکیل میدهند و یکی از رشتههای ورزشی نیز دوچرخهسواری است. با جرمانگاری این امر، شاهد دو اتفاق خواهیم بود. یا مسکوت ماندن این قانون در عمل که صرفاً ارزش قوانین کیفری خدشهدار خواهد شد یا اجرا که دستگاه قضایی و ضابطین درگیر پروندههای جدیدی خواهند شد که هزینههای زیاد و اتلاف وقت و سرمایه ملی را به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام
نظر شما