کد خبر 7886
۱۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۹

یادداشت؛

همراهی رهبر الهی در لحظات سخت، هنر مردان خداست

همراهی رهبر الهی در لحظات سخت، هنر مردان خداست

گاهی فکر می کنم در محرم همانطور که برای فرار جمعی از یاران حضرت سیدالشهدا علیه السلام در شب عاشورا باید اشک ماتم ریخت و عبرت گرفت، باید برای پیوستن حر بن یزید ریاحی، پسر و برادر و غلامش و زهیر بن قین و امثال آنها اشک شوق ریخت و درس آموخت.

به گزارش نمایندگان ما، علی شعبانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی درباره مکتب عاشورا با عنوان «محرم فصل حُر شدن» مینویسد:

گاهی فکر می کنم در محرم همانطور که برای فرار جمعی از یاران حضرت سیدالشهدا علیه السلام در شب عاشورا باید اشک ماتم ریخت و عبرت گرفت، باید برای پیوستن حر بن یزید ریاحی، پسر و برادر و غلامش و زهیر بن قین و امثال آنها اشک شوق ریخت و درس آموخت(بیست و دو نفر که مشخصات کامل آنها آمده و از سپاه عمر سعد در عاشورا و یا در روز هشتم و نهم به سپاه امام حسین علیه السلام پیوستند) محرم فقط برای عبرت گرفتن از بی وفایی کوفیان نیست که می تواند درس بازگشت به مسیر حق در مکتب حر و سوار شدن بر کشتی نجات برای بازگشت به دامن ولی خدا باشد.  

محرم امسال را برای بازگشت به آغوش اهل بیت علیهم السلام و برای بازگشت به اردوگاه حسین زمان حضرت سیدعلی خامنه ای قرار دهیم که همه مان کم و زیاد گاهی از این اردوگاه فاصله گرفته ایم. نگذاریم این فاصله تا عهد ظهور باقی باشد.

 درآستانه ساحل نجات

 محرم که می رسد گویا به ساحل نجات می رسیم مگر نه اینکه فرمود :حسین ع کشتی نجات است. هر چه گرد و غبار از سوی دشمنان دین خدا در این ماه ها پاچیده اند (در فضای حقیقی و مجازی) و هرچه فراخوان بی حجابی و بی دینی و ... داده اند ناگهان نسیم محرم (بهتر است بگویم طوفان محرم) می زداید و همه بر سر سفره سید و سالار شهیدان جان تازه ای می گیرند. چه آنها که کوتاهی های زیاد داشتند و چه آنها که کمتر از این سفینه فاصله گرفتند. مهیا شویم برای طهارتی دوباره در دریای بیکران محرم و صفر که امام رضا علیه السلام(به سند معتبر) فرمود:

  ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین ـ علیه السلام ـ تا آب دیده بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را بیامرزد.

  کتاب درسیِ «کربلا و عاشورا» صفحاتی دارد که در کمتر تاریخی شبیه آن را می توان یافت. بی جهت نبود که فرمودند: «لایَوْمَ کَیَوْمِکَ یا اَباعَبْدِاللّه»

این واقعه را بخوانید و هم بر غربت فرزند زهرا و زخمهایی که نه بر بدن که بر دل آن حضرت نشست، بسوزید و هم بر تکرار تاریخ اندیشه کنید:

ضحاک بن عبدالله یکی از یاران امام حسین(ع) بود که علی رغم همراهی با امام در ظهر عاشورا و حتی جنگیدن با سپاه عمر سعد و کشتن چندتن از آنها در شرایطی که تقریبا همه اصحاب امام به شهادت رسیده بودند، خدمت حضرت رسید وعرض کرد: «می دانی که بین من وشما شرطی بود وآنکه از شمادفاع کنم مادام که یـارانـی داشته باشی وچون بی یاور شدی وماندن من برای شمافایده ای نداشت، برای رفتن از میدانِ جنگ آزاد باشم.» امام (ع) فرمود درسـت مـی گـویـی، اگر می توانی برو که از طرف من آزاد هستی.  

باور نمی کنید اما ضحاک امامش را در اوج غربت و مظلومیت تنها گذاشت و رفت. او رفت تا بیاموزیم که میشود در رکاب ولی خدا باشیم و در جبهه بجنگیم اما در آستانه سعادت ابدی و شهادت، سرنوشت دیگری برایمان رقم بخورد.

همراهی رهبر الهی در لحظات سخت، هنر مردان خداست. خدایا عاقبت ما را در مسیر بندگی ختم به خیر فرما.

خواص بی بصیرت : بازیگران مهم در حدوث عاشورا

    چقدر این روزها مطالعه تاریخ عبرت آموز است. روزی نیست که در رسانه ها و فضای مجازی از اظهار فضل و ادعاهای برخی ها در تقابل با نظام برخاسته از مکتب عاشورا مواجه نباشیم. داستانی دیگر از وقایع سال ۶۱ هجری را بخوانیم و بر غربت فرزند زهرا و مظلومیت جبهه حق در طول تاریخ بسوزیم و پند بگریم: 

    شریح بن حارث کندی معروف به شریح قاضی از ساکنین مدینه بود که با ظهور اسلام، مسلمان شد. او از زمان خلیفه دوم به دلیل توانمندی های علمی و فقهی و شعر و علم انصاب به عنوان قاضی شهر مهم کوفه انتخاب شد. (منابع از وی به عنوان فردی فقیه، مفسر، مجتهد، عالم به علم قضا، ثقه در علم حدیث و نسب شناس یاد کرده و حتی او را عالم ترین افراد در علم قضا به حساب آورده اند)  

    همراهی او با حاکمان و زیرکی اش موجب شد تا بدون حاشیه رفتار کند و در دوره خلیفه بعدی نیز قاضی کوفه بماند اما با آغاز دوران حکومت علوی، حضرت از یک سو با مقبولیت شریح مواجه بود و از سوی دیگر اشکالات و نقائص او را می دانست و لذا او را عزل نکرد اما به خاطر بعضی از قضاوت های نادرستش مورد مواخذه و بازخواست قرار داد و مدتی به منطقه بانقیا (یکی از مناطق یهودی نشین نزدیک کوفه در آن زمان) تبعیدش کرد. البته تنفیذ منصب قضای شریح از طرف علی(ع) مشروط به اموری بود که یکی از آن ها، نظارت حضرت بر نحوه قضاوت های او بود. از مهم ترین مواردی که امیر الموممنین از رفتار و عملکرد شریح انتقاد نمود و با نوشتن نامه ای او را سرزنش کرد، موضوع خرید خانه ای مجلل به قیمت ۸۰ دینار در دوران تصدی مقام قضاوت بوده است که درنهج البلاغه آمده است. به هر حال شریح بعد از شهادت امام علی علیه السلام در دوران کوتاه زعامت امام حسن نیز قاضی بود و پس از آن نیز در دوران معاویه و حکومت زیاد بن ابیه و فرزندش عبید الله بن زیاد که منجر به واقعه عاشورا شد کماکان بر منصب قضاوت بود. از ویزگی های شریح مصلحت طلبی، سکوت بی مورد به جای حقیقت گویی، ترس، عجب و خودپسندی و فرصت طلبی بود که برای رسیدن به مقام و موقعیت و حفظ آن، با همه حکومتها و نظرات مختلف امرای آن، همراه شد و در این مسیر گاهی حقیقت را فدای مصلحت طلبی خود کرد؛ تا جایی که پس از حاکمیت مزورانه عبیدالله بن زیاد بر کوفه به دارالاماره رفت و یکی از مشاورین کاخ عبیدالله شد و عبیدالله هم که از شریح قاضی که بین مردم کوفه از شخصیت ممتازی برخوردار بود کمال استفاده را برد

شریح در جلسه بیعت هفتاد تن از بزرگان کوفه همچون: حبیب بن مظاهر، , مختار ثقفی، عمربن سعد و... حاضر بود و حتی او را شاهد بر وفاداری به امام حسین(ع) وسپردن حکومت کوفه به او قرار دادند. اما شریح (مانند بسیاری از آن ۷۰ نفر) بر عهد خود وفادار نماند و به دربار ابن زیاد پیوست

    در ماجرای دیگری،قبیله هانی بعد از آن که شنیدند هانی بن عروه توسط عبید الله دستگیر و به شهادت رسیده شده است، مقابل کاخ او تجمع کردند اما این شریح قاضی بود که از سوی عبیدالله به دروغ پیام آورد که هانی زنده است و لذا مردم را از اطراف کاخ ستم پراکنده کرد و موجب تثبیت حکومت عبیدالله و مقدمه ای بر وقوع حادثه جانسوز کربلا شد.

هم چنین نقل شده که شریح به عنوان امانتدار، محافظت از بچه های مسلم بن عقیل به او سپرده شد اما از ترس عبیدالله، آن ها را در شهر رها ساخت تا خطری در این زمینه متوجه خودش نگردد.

    کار شریح قاضی تا جایی پیش رفت که در تاریخ ذکر شده است که به دستور عبیدالله زیاد، فتوا داد که "چون حسین بن علی علیه السلام بر خلیفه وقت خروج کرده، دفع او بر مسلمانان واجب است" و عبیدالله از همین مطلب برای تحریک مردم کوفه علیه حسین‌ بن علی علیه السلام استفاده کرد و مردمی که امام را به سرزمین خود دعوت کرده بودند او را شهادت رساندند و شریح به عنوان قاضی و از خواص کوفه و عالم و دانشمند مهر سکوت بر لب نهاد و به خاطر مصلحت جویی و عافیت‌طلبی هیچ اعتراضی نکرد و بدین ترتیب نام خود را در زمره بی بصیرتان و عاملان شهادت حسن بی علی و اصحابش ثبت نمود. شریح قاضی ها در همه عصر ها و عصر ما هستند و با ادعای دانش و علم و آگاهی در مقابل راه حق و در مقابل اولیاء خدا می ایستند و یا سکوت اختیار می کنند.

انتهای پیام

کد خبر 7886

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 3 =